دایره را در نیست
براساس شعری از یدالله رویایی
تلاشی برای سینمای حجم
آدمها:
مشتی: مرد ماهیگیر
آبان دخت: همسر ماهیگیر/جسد
دختربچه
قهوهچی
نوازندهی دورهگرد
ماهیگیر دوم
چند مرد دیگر در قهوهخانه
زمان: غروب خورشید سالها پیش، طلوع قرص قمر، طلوع خورشید، خورشید نیمه های ظهر پاییزی، غروب خورشید یک عصر پاییزی
مکان: ساحل شنی دریای خزرگیلان جایی دور افتاده و پرت، کلبهای محقر، اسکلهای سنگی، ساحل سنگی دریای خزر مازندران، بازار ماهی فروشها در یک روستای ساحلی، یک قهوهخانهی دنج
- متن کتاب -