من اکنون از تمام شکلها استفاده میکنم. هم از عشق، هم از صلح، هم از انقلاب، هم از زندگی، هم ازمرگ، هم از شادی، هم از غصه، هم از امید و هم از ناامیدی سخن میگویم. میخواهم ویژگیهای انسان، ویژگیهای شعر من نیز باشد. میخواهم خواننده بتواند در من یا در ما، بیان تمامی احساسهایش را پیدا کند./
مرد به زن گفت: تو را دوست دارم/
اما چطور؟/
انگار که قلبم را/
همچون شیشهای در مشت فشرده/
و انگشتهایم را بریده باشم/
تا حد قطع شدن، /
یعنی دیوانهوار