مضمون داستان به تصویر کشیدن عشق خالص بدون هوس است و گاهی رگههایی از طنز در آن دیده میشود. در واقع تلفیقی از مذهب، عشق و خصوصیات ارزشمند انسانی است. کشیش سعی میکند با نگفتن حقایق تلخ و گفتن حقیقتی دروغ ولی شیرین زندگی را برای دختر جوان جذاب کند. هرچند دختر میداند واقعیت با خیال و تصورات فرق دارد و با هم متضاد است و با توجه به اینکه کور جسمی است خود را به کوری روانی نیز میزند.