کتاب هرچه بیشتر، بهتر از مرزهای شکوتردید فراتر میرود؛ بدین معنا که تجربهی مشتری، برخلاف عقاید رایج، به چیزی بیشتر از فروش و ارائهی خدمات مشتری منتهی خواهد شد. بلیک به اهمیت بیش از اندازهی چند فاکتور دیگر، از جمله مدیریت، نوآوری محصول، تجربهی مصرفکننده، سفر برند و مشتری، ارتباط پس از خرید و موارد دیگر تأکید میکند. برندهایی که در استراتژی دیجیتالشان، به همهی این فاکتورها توجه دارند، از رقبای خود، که هنوز میکوشند از مرحلهی میانی عبور کرده، سهم بیشتر بازار را تصاحب کنند، پیشی گرفتهاند. او به نحوهی بهکارگیری تکنولوژی شرکتها و این نکته اشاره میکند که چرا برندها باید از دادههای بزرگ استفاده کنند؛ علاوهبر آن، در خصوص ضرر و زیان تجربهی کارکنان غیروابسته نیز هشدار میدهد یا امضای خود، D.O.M.O.R.E و شش حلقه از مدلهای تجربهی مشتری مدرن را جدا از هم مینویسد. در حقیقت، خواندن کتاب هرچه بیشتر، بهتر بلیک مورگان، برای رهبران برندها و مجازاً همه کسانی که به پیشرفت و بقا در عرصهی تجارت مشتریمدار امروزی امیدوارند، بهشدت الزامی است.