حوزه دیپلماسی علم و فنّاوری، بهطور اساسی، از پشتیبانی هیچکدام از حوزههای بالادست برخوردار نبوده و بر شالودههای نظری استواری بنیان نشده است. به گمان من -بهعنوان درسآموخته روابط بینالملل و پژوهشگر سیاستگذاری علم و فنّاوری- تنها راه تقویت این رشته، به لحاظ تئوریک، تبیین، تحقیق و توسعه چارچوبهای نظری موجود در رشتههای بالادست، در تحلیل مسئله «تأثیر متقابل تغییرات فنّاوری و تحولات شکلبندی نظام بینالمللی» است. این چارچوبها، همانطور که در متن خواهیم دید، در شرایط موجود، ناکافی و نااستوارند، اما میتوانند به شکل مقدماتی، برخی از پایههای نظری رشته دیپلماسی علم و فنّاوری را پیریزی کنند. هدف این متن آن است که این چارچوبها را برای دو دسته از دانشپژوهان توضیح دهد: دسته اول دانشجویان رشتههای سیاستگذاری و مدیریت فنّاوری و رشتههای مهندسی که به رشته دیپلماسی علاقهمند هستند، اما به علت زمینه تحصیلی خود با نظریات رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل آشنایی ندارند و اصول اساسی آن را نمیشناسند. برای این دسته از دانش پژوهان فصول دوم و سوم بهطور مشخص کارساز است، درحالیکه فصول دیگر کتاب برای مطالعات بعدی آنها رهگشا خواهد بود. دسته دوم دانش پژوهان رشتههای علوم اجتماعی را شامل میشود که به مباحث مهندسی، مدیریت و سیاستگذاری علوم و فنّاوری کمتر آشنا هستند. برای این گروه از علاقهمندان، فصل پنجم اطلاعات مفیدی را داراست، هرچند که فصول قبلی کتاب نیز میتواند در تکمیل اطلاعاتی که دارند، سودمند باشد. فصل اول که به کلیات نظری اختصاص دارد و فصل چهارم که به عملکرد دیپلماسی علم و فنّاوری ایران پرداخته است، برای هر دو گروه مفید است. از آنجا که هر فصل به صورت مستقل نوشته شده است، خواننده میتواند فصول کتاب را به ترتیب مطالعه کند یا هر فصل را به صورت جداگانه مد نظر قرار دهد.