بچه روباه تنها مدت درازی انتظار کشید، اما خبری از مادرش نشد. او نمی دانست که مادرش دیگر برنمی گشت، چون او را شکار کرده بودند. بچه روباه از گرسنگی و سرما و ترس به گریه افتاد. روباه دیگری که با عجله به طرف لانه اش می رفت، ناله بچه روباه را شنیده و به طرف او رفت. آن روباه نمی دانست که به زودی بچه روباه را با دیگر بچه هایش اشتباه خواهد گرفت و بچه روباه هم نمی دانست که چند برادر و خواهر پیدا خواهد کرد. اما سگ شکارچی هم در تعقیب آنها بود. آیا آنها می توانستند به سلامتی به لانه برسند؟