هر روزه شاهد آشکارشدن ابعاد جدیدی از علوم در حوزههای مختلف دانش بشری هستیم، علومی که اثرات جدی و تعیینکنندهای در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد و نیز خود انسان هستهای اصلی این تغییرات است.
موبینگ واژهای که برای اولینبار در سال ۱۹۸۶ توسط دکتر هینز لیمن، محقق و روانشناس کار در دانشگاه سوئد مطرح گردید و از آن به بعد دستمایه بسیاری از تحقیقات روانشناختی سازمانی و اجتماعی قرار گرفت. پدیده موبینگ یا جنگروانی سازمانی و اجتماعی ریشه بسیاری از تعارضات، اغتشاشات، تهدیدات، سناریوهای سیاه بوده و رابطه بسیار تنگاتنگ با شخصیت فردی و شخصیت اجتماعی دارد. چالشهای شرکتها، سازمانها و انواع کسبوکارها و نیز در سطح اجتماع ریشهای در موبینگ دارد. تغییرات شگرف و پیچیده و روزافزون فناوری در عرصه سخت و نرم، پیچیدهتر شدن مدیریت سازمانها، ظهور تئوری و نظریههای جدید در عرصه هدایت جمع قطعاً میتواند با نگارهها و ارزشهای شخصیتی افراد در تعارض باشد و این خود نوعاً باعث تولد و رشد موبینگ شده که در زمان نه چندان زیادی میتواند سیطره خود بر کارکنان، اهداف سازمانی، منابع سازمانی، رفتارهای انسانی و اخلاقی در سازمان مستولی نماید. در موبینگ افراد نادیده گرفته میشوند ارزشها و فعالیتهای آنها پوچ میشود، بزرگنمایی خطاها و بدنمایی کارهای درست بخشی از کارکردهای موبینگ است. در موبینگ فقدان فلسفه اخلاق و حکمت در عرصه مدیریتهای نوین به خوبی دیده میشود و از این رهگذر بسیاری از ارزشهای اصیل انسانی در سازمان نظیر هیجانات مثبت، حس احترام، تفکر سازنده را نشانه میگیرد و متاسفانه موبینگ قابلیت این را دارد در نهاد فردی و اجتماعی، جای گیرد و تبدیل به یک جانمایه فکری و رفتاری مخرب در قلمرو سازمان و مدیریت سازمان گردد.