افسانه سیزیف به نقد مدرنیته و انسان متجدد می پردازد.در واقع احساس پوچی و شوریده دلی نتیجه فقدان معنا و گسترش نیست انگاری درون جامعه مدرن است.روند تجدد مآبیمعاصر افسون زدایی را با خود می آورد و پی دیوارهای پوچی را می ریزد. سیزیف(یامورسو)شاهد و قربانی تکرار کسل کننده زندگی (ماشین-مکانیکی)یک نواخت می باشد و در گرداب نا آرامی وعدم شور و شوق کشیده می شود.دلشوره(هایدگر)تهوع(سارتر)و از خود بیگانگی (مارکس)حالت های روحی فرد عصر مدرنیته را بیان می کنند. اگر به متن این اثر بیشتر دقت کنیم متوجه می شویم که کامو مدام به اندیشمندانی چون هایدگر،یاسپرس،کیرکه گور،چستوف،داستا یوفسکی،شوپنهاور و نیچه ارجاع می کند یعنی او به کسانی که ارزش ها و عقاید مدرن را نقد کردند متوسل می شود زیرا کامو خود را با آنان کم و بیش هم عقیده یا ((خویشاوند)) میداند...
کتاب مثال خوبی از مترجمی هست که محتوای کتاب رو متوجه نشده بنابراین دست به دامن ترجمه کلمه به کلمه شده.
این اتفاق مشخص هست از جملات پشت سر هم که ربطی به هم ندارند و یا ترجیح دادن کلمات پیچیده زمانی که جایگزین های ساده تری برایشان وجود داشتند.
2
من کتاب رو به صورت فیزیکال خریدم. کتاب خیلی خوبیه اما ترجمه بسیاری از جاها با کلمات نامناسب باعث شده پیچیدگی بی دلیلی پیدا کنه. غلط تایپی هم کم نداره.
3
سختخوان 💎
این کتاب به خودی خود سخت هست اما متاسفانه ترجمه خوبی ازش پیدا نکردم. من به زبان آلمانی هم خوندم و خیلی بیشتر فهمیدم تا به زبان مادریم.