«عروس به یلواسکای میآد» داستان کوتاه وسترن چاپِ سال ۱۸۹۸ نوشتهٔ نویسندهٔ آمریکایی استیون کرین (۱۸۷۱–۱۹۰۰) است. قهرمان داستان کلانتر اهل تگزاس به اسم جک پاتر است که به همراه عروس خود که اهل شرق آمریکاست، در حال بازگشت به شهر یلواِسکای است. هنگامی که او از قطار پیاده می شود، هفت تیرکشی به اسم ویلسون پنجولی که دشمن دیرین کلانتر است، در حال مستی سر راه او سبز شود و می خواهد او را با تیر بزند. اما وقتی می بیند کلانتر سلاح ندارد و زن گرفته است، جا می خورد و تصمیمش عوض میشود.