آیدن بیشاپ قوانین را می داند. اولین هاردکسل هر روز می میرد. مرگ او تا زمانی که آیدن راز قتلش را کشف کند، ادامه دارد. هر روز صبح آیدن چشم در بدن جدیدی باز می کند و تبدیل به یکی از مهمانان عمارت بلکِهس میشود. هیچکس آنطوری که به نظر میآید نیست. قتلها و جنایتها برمال می شوند. کودکی سال ها پیش به قتل رسیده و حاال زنی کشته می شود. آیدن به زودی می فهمد امکان دارد تا صدها سال در چرخه ی این قتل گیر بیفتد. او بیش از آنچه به نظر می آید آلوده ی بلکِهس شده است و حاال با دست هایی خون آلود باید به دنبال حقیقت بگردد.