معرفی کتاب کد ۴۰۰ کتاب کد ۴۰۰، روایت زنی مجرد و میانسال است که عشق گذشتهاش او را ترک کرده و حالا شغل کتابداری در زیرزمین یک کتابخانه تنها پناهگاه روحی اوست. این رمان که بهقلم سوفی دیوری به نگارش درآمده، تاکنون بارها به زبانهای مختلف ترجمه شده است. دربارهی کتاب کد ۴۰۰ زنی ۴۰ ساله را تصور کنید که بیشتر ساعات عمرش را به عنوان کتابدار در میان قفسههای کتاب گذرانده است. او در گذشته عشقی نافرجام را از سر گذرانده و از سوی محبوب خود به خاطر زنی دیگر طرد شده. این خانم کتابدار حالا یک موجود نامرئی را در کتابخانهی محل کارش پیدا کرده که میتواند ساعتها با او دربارهی احساسات مختلفش، مسائل تاریخی و اطلاعات گوناگونی که در کتابها خوانده، صحبت کند. کتاب کد ۴۰۰ (The Library of Unrequited Love) درواقع یک مونولوگ جذاب است که در خلال آن اطلاعات جالبی دربارهی زندگی برخی نویسندگان، تاریخ فرانسه و مسائل جامعهشناختی کسب میکنید. سوفی دیوری (Sophie Divry) طوری وجوه شخصیت اصلی داستان را ترسیم کرده که بهسادگی در ذهنیات او غوطهور میشوید. در خلال داستان کمکم نگاه عاطفی راوی را بهعنوان یک کتابخوان حرفهای درک میکنید و با تندیها و شوخ طبعیهای لحن او سرگرم میشوید. این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۰ در فرانسه و کانادا انتشار یافت و اخیراً با ترجمهی شیرین گوزلزاده از سوی نشر امتیاز در دسترس علاقمندان به داستانهای معاصر فرانسوی قرار دارد. نکوداشتهای کتاب کد ۴۰۰ - این کتاب خندهدار و غمانگیز است و حتی یک جملهی کسل کننده ندارد. (Allan Massie) - سوفی دیوری به طرز درخشانی صدای یک بانوی کتابدار ناامید را بازتاب میدهد. (The Evening Standard) - دانش و بینش فرهنگی در مورد ماهیت انسان کاملاً در بافت این رمان وجود دارد. (Rachel Kitson) - رمان کد ۴۰۰ اثری قدرتمند، کاملاً سرگرمکننده، اما آکنده از غم و اندوه است. (The National) کتاب کد ۴۰۰ مناسب چه کسانی است؟ کتابخوانان و کتابخواران و کسانی که به رمانهای کوتاه و متفاوت علاقمند هستند، از مخاطبان این اثرند. با سوفی دیوری بیشتر آشنا شویم سوفی دیوری نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی است. او در لیون فرانسه زندگی میکند، فمینیست است و رمان کد ۴۰۰ اولین اثر اوست. از دیگر جزئیات سرگرمکننده دربارهی این نویسنده میتوان به فوبیایش نسبت به درهای باز اشاره کرد! او همچنین دوست ندارد بدون آنکه بداند محتوای کتابی چیست، آن را بخرد. در بخشی از کتاب کد ۴۰۰ میخوانیم من ترجیح میدهم به این شمارۀ قفسۀ خالی فکر نکنم، باعث ترس و نگرانیام میشود؛ مثل شنا کردن در قسمتهای دور دریا. من فقط یکبار این کار را انجام دادم، روزهایی که هنوز به تعطیلات میرفتم. بیش از پانزده سال پیش. این روزها به تعطیلات نمیروم. حتی آخر هفتهها هم تحمل اوقات فراغت را ندارم. اوقات فراغت در زندگی جایی ندارد. یا بالا میروی یا پایین، همین. و در یک مرحلۀ خاص از زندگی، باید تصمیم بگیری که میخواهی زمانت را چگونه بگذرانی. خب، همانطور که میگفتم، آن موقع جوانتر بودم. من را به زور سوار قایقی کرده بودند و قایقرانی میکردیم؛ ناگهان همگی لباس غواصی پوشیدند و رفتند داخل آب. من هم پریدم چون نمیخواستم تنها کسی باشم که روی عرشه مانده. ولی خوشحال نبودم، از دید کسانی که در ساحل بودند خارج شده بودیم. ناگهان وقتی به عمق زیر پاهایم فکر کردم، دچار حملۀ پانیک شدم. نزدیک بود غرق شوم، فکر کردن به این موضوع هنوز هم باعث میشود بلرزم. تعطیلات برایم ترسناک و شوم است. کمی از آن قهوه به من بده، حالم را بهتر میکند. خالی نگه داشتن شمارۀ قفسه، کار خیلی احمقانهای است. واقعاً ناراحت و آشفتهام میکند. آنها اصلاً نباید به سیستم دیوئی دست میزدند، چون الان به جای طبقهبندی دهدهی دیوئی، اسمش را طبقهبندی جهانی گذاشتهاند. باور کن این کار باعث عصبانیت مردم میشود.