آمبروز یانگ زیبا بود.از آن نوع آدمهای زیبایی که تصویرشان جلد رمان های عاشقانه را می آراست و فرن تیلور خوب می دانست. از سیزده سالگی این رمان ها را می خواند.اما شاید بی دلیل زیبایی بسیار آمبروز،فرن هرگز فکرش را هم نمی کرد که بتواند کسی مثل آمبروز را داشته باشد.تا اینکه،آمبروز دیگر زیبا نبود. زیبا ی گمشده،داستان شهری کوچک است که در آن پنج مرد جوان به جنگ می روند و تنها یکی از آنها بر می گردد.داستان عشق دختری به پسری نومید و عشق جنگ جویی زخمی به دختری معمولی است.داستان یک دوستی است که در دل شکستگی دوام می آورد،شجاعتی که تعریف های معمول را رد می کند و داستان مدرن دیو ودلبر است،داستانی که در آن در می یابیم که کمی دیو کمی دلبر درون همه مان وجود دارد.
همه باید این کتاب را بخوانند.این داستان از همان داستان های فراموش نشدنی اش است که به دورن قلبتان نفوذ می کنند و دیگر بیرون نمی روند.به شدت پیشنهادش می کنم.
دلپذیر،تلخ و شیرین،آگاه کننده و زیبا.قلبم را،حتی در طول بخش های ناراحت کننده اش آکنده از احساس کرد و لبخندی درخشان را روی لب هایم نشاند. هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.هرگز آنها را فراموش خواهم کرد.
گه گاهی کتابی می خوانی که همانند یک قطار باربری به تو می خورد. این دقیقا همان کاری است که این کتاب با من کرد.
نویسنده ی هشت کتاب پرفروش لیست پرفروش های نیویورک تایمز،ژورنال وال استریت و یواس ای تودی است.برخی از این کتاب ها مثل آبی به رنگی دیگرابدیت + یک و قانون موسی است.