دخترم
دخترم
دردانه ام
تک ستاره ی قلبم
نفس ریه های از نفس افتاده ام
طپش تارهای ناکوک دلم
چگونه گونه هایت را نوازش کنم
وقتی زخم خورده روزگاری
چگونه بر گیسویت سنجاق مهر بنشانم
وقتی سه تار ِ غم می نوازد تارگیسوانت را
چگونه باور کنم
که سرپنجه های سرنوشت
بر جان خسته ات چنگ انداخته است
تو در من شعر می شوی
و من از شور نگاهت کام می گیرم!!!
شکوفه ها را بر طاقچه دل نشانده ام
میخواهم از برق نگاهت
ابر را بارور کنم
و یک شاخه عشق تقدیم دل پرپر شده ات
تصدق چشمان همیشه بهارت...
-از متن کتاب-