{صحنه، میدانی در شهر، عدهای ولگرد و ژنده پوش حضور دارند، استاد درمانده وخشمگین وارد صحنه میشود} استاد:ای مردمان مرا امداد رسانید...امداد... امداد... ملک خویش ستاندم به زر، غارتیان بردندش به زور و چون بینوایان برهنهپا، برهنه سر در جستجوی دادرسان آمدم مرا بگوئید که به کژی آن همه دشت و کوه را پیمودم یا به درستی؟ ای رنجبران ژولیده گیسوان، دریده جامگان ای همسرایگان بینوا مرا چه خواهد شد؟ گدا:در من بنگر، آینه آینده...پاره جامهای تهیدست که خود را در ثقل دیدگان اندک خیران گشاده دست مینهند ژندهپوش:در من بنگر، آینه آینده گدای دوم:در من بنگر، آینه آینده ژندهپوشی دیگر: در من بنگر، آینه آینده گدا:در من بنگر، آینه آینده استاد:شکسته باد آینههای شومتان، من آن کس نیّم که جای پای شمایان پای نهم، زمین خود میستانم گدای دوم:زمین خود میستانی؟ می ستانی به چه؟ به زر؟ استاد:به زر و سیم نبردندش که به تاوان آن ستانمش -بخشی از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 315.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 32 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۰۴:۰۰ |
نویسنده | امیر سید محمودی |
ناشر | آفرینش مهر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۱/۲۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |