در این پژوهش، سه مقوله به طور دقیق بررسی میشود: در ابتدا مختصری از مطالب تحلیلیِ مرتبط با مسیرهای توزیع بررسی میشود؛ سپس با استفاده از اصطلاحات متداول ریاضی، تمام مدلها بازگو میشود و در ادامه، استدلالهای مرتبط با چگونگی تأثیرگذاری تقاضا، هزینهها، سیاستهای هزینهایِ عمدهفروشی و ساختارهای مسیر توزیع بر عملکرد (یعنی قیمتها، مقادیر، مازاد مصرف و سطح و توزیع سودِ مسیر توزیع) بررسی میشود. با توجه به اینکه شرایط موجود به خوبی شرح داده شده است، اما تفاوتهای موجود در مفاهیم نمادین، درک آن را دشوار کرده است.
گاهی، تغییرات جزئی در فرضیات، بر جمعبندی یک مدل، تاثیری ندارد، در حالی که جمعبندیِ مدلِ ظاهراً یکسان دیگری را کاملاً تغییر میدهد. هدف از این پژوهش، دستیابی به درک صحیحی از این پرسش بود که «چرا مطالب ارائه شده در علم بازاریابیِ تحلیلی چنین استدلال میکند که یک سیاست مناسب در قیمت عمدهفروشی، موجب هماهنگی مسیر توزیع میشود؟»، در صورتی که در کمال تعجب، مطالب عملی و اجرایی، نشاندهندهی عدم هماهنگی است.