رابرت ایگر از تحسین برانگیزترین و موفقترین مدیران دنیا در کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر) که از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز به شمار میآید، از داستان زندگی خود و ایدههای پیروزمندانهاش سخن گفته است. او در این اثر ماجرای پیشرفت شگفتانگیزش از کارمندی معمولی به مدیر عامل شرکت افسانهای والت دیزنی و عضو هیئت مدیرهی شرکت اپل را شرح داده است. دربارهی کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر): رابرت ایگر (Robert Iger) در کتاب سوار بر زندگی (The Ride of a Lifetime) موعظه نمیکند بلکه از مثالهایی واضح برای نشان دادن تصمیمگیریهای منطقی و عاطفیاش استفاده میکند که شما را بسیار مجذوب خواهد کرد. کتاب حاضر شرححالی شگفتانگیز و تاثیرگذار است. در این اثر میبینید که ایگر علیرغم داشتن تعداد زیادی مدیر که لزوماً همۀ آنها افراد خوبی نیستند، در جهت منافع کسبوکار خود تصمیمات حیاتی اتخاذ میکند. او در بطن واقعیت مستقر میشود، میبیند، میشنود و با مردم مُدارا میکند، به آینده مینگرد و متعهد به کیفیت و مشتریان است. دوران کاری رابرت در دیزنی مملو از چالش است؛ اما او پا فراتر نهاده و به مردی بیبدیل تبدیل میشود. وقتی در مییابد که مدل قدیمی دیزنی دیگر رمق رقابت در این دنیای در حال نوسان را ندارد و نیازمند منطبق شدن با دنیای در حال تغییر است، بیدرنگ دستبه کار میشود. بسیاری از اطرافیانش از انتخابها، تصمیمات و دیدگاههای او انتقاد کردند؛ اما به طرز باور نکردنی مشاهده کردند که سخت در اشتباه بودهاند. در سال ۲۰۰۵ شرکت والت دیزنی دوران سختی را میگذراند که ایگر مدیر عامل آن شد. روزهایی که رقابت شدیدتر بود و تکنولوژی سریعتر از هر زمانی در تاریخ تغییر میکرد. نگاه ایگر تنها رو به آینده بود و اعتقاد داشت که نگاه به گذشته حاصلی جز اتلاف وقت ندارد. او تصویری روشن از مسیری که دیزنی باید در آینده پیش میگرفت، داشت. به گفتهی خودش هیچوقت تمایلی به نوشتن چنین کتابی نداشته است. حتی در همین اواخر از صحبت علنی دربارۀ قوانین مربوط به رهبری یا ایدههایش خودداری میکرد؛ زیرا احساس میکرد که هنوز حرف و عملش با هم همخوانی ندارند. بعد از چهل و پنج سال کار و به خصوص بعد از چهارده سال مدیریت، به این باور رسید که بینشهایی دارد که فراتر از تجربۀ شخصیاش هستند. داستان تجربیات رابرت ایگر از اولین روز کاریاش تاکنون در دنیای رسانه و فضای مجازی به وفور دیده میشود؛ اما چیزهایی که در این کتاب گفته است، ایدههایی هستند که ناگهان به ذهنش خطور کردهاند. مواردی دربارۀ تقویت ریسکپذیری و خلاقیت، ایجاد فرهنگ اعتماد، ایجاد حس کنجکاوی عمیق و پایدار، الهام بخشیدن به اطرافیان، پذیرش تغییرات و نه انکار آنها، کارکردن با صداقت و راستی در جهان حتی به قیمت روبروشدن با سختترین کارها. شاید همۀ این ایدهها در حد تصورات باشند؛ اما رابرت داستان و مثالهایی ارزشمند دارد که باورها را تغییر میدهند. بیشتر بخشهای این کتاب به ترتیب وقوع، سازماندهی شدهاند. همه چیز از اولین روز حضورش در شرکت ABC، شرکتی که بیست شغل و چهارده رئیس داشت، شروع میشود. در این شرکت پایینترین عضو یک برنامهی بیمحتوا بود، آن هم در شبکهای که صرفاً برای ابتکارات تصویری راهاندازی شده بود و دارای مفتضحترین و بدنامترین برنامههایی است که تاکنون تولید شده است. در این شرکت دو بار صاحب سمت شد و چندین سمت دیگر در شرکتهایی، مانند پیکسار، مارول، لوکاس فیلم و آخر سر در شبکۀ قرن بیست و یکم فاکس نیز داشته است. رابرت ایگر سخت و متفکرانه کار کرده تا بتواند بین برند دیزنی و میلیاردها انسان در سراسر جهان ارتباط برقرار کند. نکوداشتهای کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر): - من انتظار داشتم کتابی که توسط شخصی که چندین دهه دیزنی را هدایت کرده است، هم داستان پردازی جذاب و هم خرد عمیق رهبری را داشته باشد. سوار بر زندگی (گردش یک عمر) طلای رهبری است، با داستانها یا درسهایی که فراموش نخواهید کرد. (Brene Brown, #۱ New York Times bestselling author of Dare to Lead) - خلاقیت آفرینی در شرکتی که برند آن خودش به تنهایی مترادف خلاقیت است، کمتر از یک هنر منحصربفرد نیست. باب ایگر تاریخ نود و شش سال برند دیزنی را خیلی فراتر از انتظارات هر کسی به تصویر کشیده است و او این کار را با لطف و جسارت تمام انجام داده است. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه این اتفاقها افتاده است. (Steven Spielberg) - مردم آمریکا سالها منتظر بودند تا باب ایگر اسرار رهبری خود را به اشتراک بگذارد. سوار شدن بر زندگی و گردش یک عمر صرفا یک خاطره نیست. این یک جلسه با دسترسی کامل به زندگی شخصی عاقلترین مدیرعاملی است که تاکنون ملاقات کردهاید و یک دفترچه راهنما برای مقابله با چالشهای کلیدی عصر ما اعم از نحوه تغییر، اعمال نفوذ فناوری، ایجاد فرهنگ ماندگار و توانمندسازی مردم میباشد. خواندن این کتاب، یک مطالعه دل انگیز و دردناک است. (Daniel Coyle, New York Times bestselling author of The Culture Code) کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر) به چه کسانی پیشنهاد میشود؟ این کتابی انگیزشی برای مشاغل نو و مدیران جوان است و به بازگوی موانعی میپردازد که حتی موفقترین مدیرعاملان نیز آن را تجربه میکنند. ایگر وظیفۀ بزرگی را برای تقویت مداوم این کار انجام داد که نتیجۀ موفقیتآمیز در یک شرایط دشوار نیاز به صداقت، همدلی و احترام در کار با دیگران دارد تا یک رویارویی بالقوه را به یک پیروزی تبدیل کند. این واقعاً یک کتاب باورنکردنی است! اگر کسبوکاری راه انداختهاید، تیمی را اداره میکنید و یا در جهت رسیدن به یک هدف مشترک با دیگران همکاری میکنید، این زندگینامه درخشان برایتان مفید خواهد بود. هدف ایگر فقط مدیرعاملهای مشتاق نیستند، بلکه هر کسی که تمایل به کنار گذاشتن ترسها و بالا بردن اعتماد به نفس در زندگی حرفهای و شخصیاش باشد، میتواند از این کتاب بهرهمند شود. رابرت ایگر را بیشتر بشناسیم: وی متولد ۱۹۵۱ در آمریکا رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت والت دیزنی است و همچنین عضو هیئت مدیره شرکت اپل نیز محسوب میشود. او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ رئیس و مدیر COO بود و از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰ در سمت مدیر عامل دیزنی مشغول به فعالیت بود. ایگر کار خود را در ABC در سال ۱۹۷۴ و به عنوان رئیس گروه ABC آغاز کرد. او در دوران حضورش در دیزنی آن را در سطح جهانی گسترش داد و طرح اصلی رشد بینالمللی این شرکت را ایجاد کرد. جملات برگزیده کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر): - کلیۀ تصمیمات؛ هر چند دشوار باید به موقع اتخاذ شوند. - رهبری قوی، شامل رفتار شایسته و منصفانه با مردم است. - هیچ چیز مهمتر از کیفیت محصولات و صداقت کارکنان یک سازمان نیست. - اصیل باشید. صادق باشید و چیزی را جعل نکنید. حقیقت و اصالت باعث احترام و اعتماد میشود. - یکی از مهمترین ویژگیهای یک رهبر خوب، خوشبینی و اشتیاق در رسیدن به خواستههایش است. در بخشی از کتاب سوار بر زندگی (گردش یک عمر) میخوانیم: دربارۀ مالکیت شبکۀ ما توسط دیزنی بسیار حرفها گفته و نوشته شده است؛ اما باید از نقطهنظر خاص خودم جزئیات بیشتری را اضافه کنم: با توجه به موقعیتم در شبکۀ ABC و اینکه آن زمان برای مایکل ایزنر از اهمیت حیاتی برخوردار بودم، یک قرارداد پنجساله امضا کردم تا در این شرکت هولدینگی بمانم. مایکل از سال ۱۹۸۴ مدیرعامل دیزنی بود و پس از آنکه در بهار سال ۱۹۹۴ مدیر اجرایی او فرانک ولز در سقوط بالگرد درگذشت، بیش از یک سال این شرکت را بدون دستیار اداره میکرد، اگر این معامله به نتیجه میرسید، دیزنی تقریباً دو برابر میشد و مایکل میدانست که نمیتواند این دو شرکت را ادغام کند و خودش بهتنهایی آن را اداره کند؛ بنابراین، احتمال ارتقا من خیلی زیاد بود. همیشه در صف بودم تا مدیرعامل بعدی ABC شوم؛ اما از من خواستند تا حداقل پنج سال بخش رسانهای دیزنی را اداره کنم. علیرغم وسوسهانگیز بودن این پیشنهاد، گویی خنجری در گلویم گیر کرده بود. میدانستم که اگر موافقت کنم و کار را ادامه دهم، احتمالاً باید به لسآنجلس برگردم و نمیخواستم این کار را انجام دهم. فکرکردن به اینکه دوباره از دخترانم دور باشم، بهشدت منزجرکننده بود و والدین سالمندم در لانگایلند بودند و میخواستم نزدیک آنها باشم. از یک سال پیش با ویلو آشنا شده بودم و بهتازگی با هم نامزد کرده بودیم. ویلو در نیویورک شغل خوبی داشت و خبرگزاریهای آخر هفته صبح بخیر هموطن را بر عهده داشت و جانشین موقت جوان لوندن در طول هفته و در حال آموزش جانشینی او بود. نمیخواستم از او جدا شوم و یا از او بخواهم که شغلش را رها کند و با من به سراسر کشور بیاید. یک کفۀ ترازو به خاطر دلایل شخصی برای انصراف از این کار سنگینی میکرد. از طرف دیگر، دلایل شغلی برای ماندن خیلی چشمگیر بود. مایکل را خوب نمیشناختم؛ اما او را دوست داشتم و به او احترام میگذاشتم.