کتاب درد عشق با عنوان انگلیسی love hurts نوشتهی لودرو رینزلر است که اولینبار در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. رینزلر مربی و بنیانگذار چندین موسسه مراقبه در نیویورک است. او در کارنامهی کاری خود چندین کتاب در زمینهی روانشناسی کاربردی دارد. کتاب درد عشق یکی از کتابهای مشهور اوست. رینزلر در این کتاب دردها و شکستهای ناشی از عشق را از منظر جنبههای مذهبی بودیسم بررسی میکند. همانطور که از عنوان پیداست این کتاب دربارهی دو موضوع درد و عشق است. اگر جزو افرادی هستید که در زندگی کسی را از دست دادهاید و دلتان شکسته شده است؛ کتاب درد عشق برای شماست.
همهی ما بارها در زندگی خود دلشکستگی و از دست دادن را تجربه کردهایم اما آنچه باعث قوی و محکم شدن ما میشود، باورها و نحوهی مواجه شدنمان با شکست عاطفی است. نویسنده در مقدمهی کتاب بیان کرده است که برای ترمیم و آرامش دل نباید از راههای درمان فرار کرد. بلکه برای کنار آمدن با این تجربهی دردناک باید آن را مرور کنید. در این کتاب شما میآموزید که چطور حس تلخ شکست را پشت سر بگذارید. لودرو رینزلر در این کتاب مطرح میکند که بخشی از این کتاب متشکل از راهکارها و روشهایی است که روانشناسی و دین به ما آموختهاند و بخشی دیگر بر اساس تجربیات شخصی خود نویسنده است.
فصلهای کتاب کوتاه هستند و در هر فصل داستانهایی از موارد مشابه و تمرینها و توصیههای کاربردی برای رهایی از این احساسات ناخوشایند ارائه شده است. شما میتوانید با توجه به فصلهای کتاب مشکل خود را پیدا کنید و مستقیم سراغ آن بخش بروید.
- بخشی از کتاب:
در اغلب داستانها و شعرها از عشق اسمی به میان برده میشود و تقریبا همیشه عشق با دل شکستگی همراه است. ما عادت کردهایم تا عشق را همراه با شکسته شدن دل بشناسیم. شاید از این روست که اغلب افراد زمانی که عاشق میشوند، با وجود اینکه با تمام وجود خواهان آن شادی و لذتی هستند که همراه با عشق تجربه میکنند، درعین حال در انتظار فراق و جدایی و تمام ناملایماتی که از سوی فرد مقابل برایشان رخ خواهد داد نیز هستند. من هیچ فردی را نمیشناسم که عاشق شده باشد و در این عاشقی ناملایماتی را از سوی معشوق خود تحمل نکرده باشد.
این شمشیر دو لبه از هر دو سو میبرد. زمانی که عاشق هستی، هم میتوانی شیرینی عشق را تجربه کنی و هم زمان باید ناملایمات عشق را نیز تحمل نمایی. این بدان معنا نیست که باید از عشق فرار کرد؛ در حقیقت، شما حتی اگر خودتان بخواهید نیز نمیتوانید از عشق ورزیدن بگریزید، زیرا این نیازی طبیعی در درون شماست که باید بدان پاسخ دهید.
عشق نیازی ذاتی است تا با کمک آن خود را بهتر بشناسیم و به تکامل برسیم؛ با این حال زمانی که عشق را تجربه میکنیم، با دیدن ناملایمات و ناراحتیها، درهای قلبمان را برای مصون ماندن از آزردگی و غم به روی عشق میبندیم. ما میخواهیم از خودمان در برابر ناراحتیها محافظت کنیم؛ از این رو سپری سخت و آهنین در برابر دنیا به خود میگیریم. این در حالی است که در زیر این پوشش آهنین و سخت، بخش نرم و حساسی از وجود ما قرار دارد که در تمنای دست یافتن به عشق فریاد میزند.
در جلسات درمانی که برای دلشکستگی داشتهام، حتی خشنترین و باصلابتترین افراد هم به این اقرار کردهاند که به عشق نیاز دارند. مردی با ظاهری عبوس، در پایان جلسه به من میگفت: «من میدانم که میتوانم دوست بدارم. شاید نتوانم عاشق این زن باشم، اما بیتردید میتوانم کسی را با تمام وجودم دوست بدارم». این مرد حق داشت و البته او در این دنیا تنها هم نیست؛ همه ما در درون وجود خود میزان بینهایت عشق داریم که میتوانیم نثار کسانی کنیم که دوستشان داریم، تنها به این شرط که این سپر سخت و سرد را از جلومان برداریم.
چگونه میتوانیم این سپر را دور بیندازیم و از عشق به میزان کافی بهرهمند شویم؟ آموزگار معنوی من، ساکیونگ میفام رینپوچ، روزی به من گفت: عشق واقعی، یک انرژی طبیعی است که از ذهن آرام و منظم ما منتشر میشود.