نقد و بررسی کتاب لحظه ی گرگ و میش
کتاب لحظهی گرگ و میش اثر فاطمه فراهانی، رمانی ایرانی است که در سال 1401 توسط انتشارات آئیسا منتشر شده است. این رمان با روایت داستانی جذاب و در عین حال عمیق، به بررسی مسائلی میپردازد که هویت، عشق، و سرگشتگی را درهم میآمیزد و خواننده را به سفری در اعماق وجود انسان رهنمون میشود. رابطهی عاشقانهی داستان در لحظهی گرگ و میش به عنوان نمادی از عشق در دنیای معاصر به تصویر کشیده میشود. عشقی که با چالشهایی نظیر عدم تفاهم، انتظارات متناقض، و سایهی خیانت روبرو است. فراهانی با ظرافت و دقت، به واکاوی زوایای پنهان این رابطه میپردازد و خواننده را با پرسشهایی دربارهی ماهیت عشق و تعهد در دنیای امروز مواجه میکند. عنوان لحظهی گرگ و میش به طور نمادین به برزخی اشاره دارد که بسیاری از شخصیتهای داستان در آن گرفتار شدهاند. برزخی بین هویت سنتی و مدرن، عشق و تردید، و امید و ناامیدی. فراهانی با به کارگیری این عنوان، خواننده را به تأمل دربارهی وضعیت انسان معاصر و چالشهای پیش روی او در دنیای پرتلاطم امروز دعوت میکند. اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان فارسی حوزه تاریخی علاقه دارید حتما به دستهبندی تاریخی فیدیبو سر بزنید.
فاطمه فراهانی نویسندهی معاصر است. آثار فراهانی به لحن صریح و جسورانهی خود شناخته میشوند. او در داستانهایش به مسائلی میپردازد که در جامعهی ایران کمتر به آنها پرداخته شده است. فراهانی در خلق شخصیتهای داستانهایش تبحر دارد و به ظرافت، زوایای پنهان روحیات انسانی را به تصویر میکشد. او با استفاده از زبانی ساده و در عین حال گیرا، خواننده را با خود همراه میکند و به او در درک بهتر مفاهیم داستان یاری میرساند.
جهت مشاهده سایر آثار فاطمه فراهانی کلیک کنید.
در کتاب لحظهی گرگ و میش داستانی پرکشش و جذاب خلق شده است که خواننده را تا انتها با خود همراه میکند. شخصیتهای داستان بهخوبی پرداخت شدهاند و خواننده میتواند با آنها همذاتپنداری کند. زبان و لحن رمان متناسب با موضوع و شخصیتها است، که خواننده را در درک بهتر داستان یاری میکند. نویسنده به عنوان یک زن، به ظرافت، زوایای پنهان روحیات زنانه را در داستان به تصویر میکشد. لحظهی گرگ و میش خواننده را به تأمل دربارهی مسائل مهمی مانند هویت، عشق، و سرگشتگی در دنیای مدرن دعوت میکند. لحظهی گرگ و میش میتواند به خوانندگان در درک بهتر مسائل جامعهی ایران و چالشهای پیش روی زنان در این جامعه کمک کند.
پسرت خاطرخواه شده فاطمه خانم ... زن میخواد و اختلاف اصلیش با برادرت سرهمینه.
فاطمه از خجالت لب گزید. یکلحظه خیره شوهرش شد و بعد نگاه از او دزدید. باورش نمیشد. یعنی پسرش آنقدر بزرگ شده بود که وقت زن گرفتنش رسیده بود؟ پس چرا به او چیزی نگفته بود؟ یعنی تا این حد با پسرش غریبه شده بود که این اتفاق مهم را با او درمیان نگذاشته بود؟
عباس کمی فاطمه را نگاه کرد. بعد تلخخندی روی لبش آمد. از جایش بلند شد و با قدمهای کوتاه اما سنگین به سمت پنجره رفت. پشت به فاطمه ایستاد، کمی حیاط را از نظر گذراند. دستهایش را در جیب شلوارش فروبرده بود و هیچ نمیگفت. فاطمه هم جرأت پیدا کرد و سرش را بالا گرفت و از پشت به تماشای او مشغول شد. اینهمه نرمش و انعطاف و آرامش از عباس بعید بود. عباس دیوانه و عاصی و جنگجو کجا؟ این مرد آرام و متین و مهربان کجا؟
از همانجا نگاهی به قد بلند و هیکل چهارشانه شوهرش انداخت و باخود فکرکرد به همان اندازه که او دوستش دارد، عباس هم کمی، فقط کمی دوستش دارد یا نه؟ بعد باخود اندیشید، مگر او عباس را دوست دارد؟ بله دوستش داشت. باوجود همه تلخیها ته دلش به او عشق میورزید و منتظر گوشهچشمی از او بود تا جانش را هم فدای او کند.
- خب حالا تکلیف چیه؟ ابراهیم کجاست؟
فاطمه یکهو تکانی خورد و از دنیای عاشقانه خیالاتش بیرون آمد. سرش را بالا به چپ و راست گرداند. عباس به سمت او چرخید و داشت پُرمهر نگاهش میکرد.
اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان فارسی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 317 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۳۴:۰۰ |
نویسنده | فاطمه فراهانی |
ناشر |