سازمانهای انسانمحور همچون ناجا دارای مأموریتهای خاصی میباشند که یکی از مأموریتهای محوری واصلی آن، برقراری امنیت و حفظ نظم است که در انجام آن همتایی ندارد. بزهکاری ریشه در تاریخ زندگی انسان دارد بهگونهای که دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، از آن بهعنوان «پدیده ای عادی» و اجتنابناپذیر در کنار سایر پدیدههای اجتماعی زندگی یاد میکند. جامعهای که همه افراد آن بدون استثناء ارزشهای حاکم بر جامعه را محترم شمرده و جرم جنایت در آن اتفاق نیفتد، جزء در عالم خیال وجود ندارد. با نگاهی به تاریخ زندگی بشر درمییابیم که آغاز تشکیل جامعه بشری جرم و جنایت همراه آن بوده است. انسانی که زمانی بهدوراز هر قیدوبندی کاملاً آزاد زندگی کرده و این حالت را قرنها در درون خود بهعنوان یک واقعیت بدیهی باور کرده نمیتواند بهراحتی قیدوبندی را در زندگیاش بپذیرد. قتل یکی از هولناکترین جنایتهای بشری است که بهرغم وضع قوانین مختلف برای پیشگیری از وقوع این جرم، گریبان گیر تمام جوامع بوده است. مسائل مالی، عصبیت قومی، جنون، خشونت، دشنام و ناسزاگویی و حتی دوست داشتن و احساس تعلق از عواملی است که هرروز بهعنوان انگیزههای قتل در حوادث روزنامهها درج میگردد. این جرم ازیکطرف به اصل مصونیت و غیرقابل تعرض بودن حیات انسانی که عزیزترین ودیعه الهی است لطمه میزند و از طرف دیگر امنیت جامعه را متزلزل میسازد.