زمین و زمان در گردشند و این سرنوشت بارها و بارها تکرار میشود،
بارها و بارها از نو نوشته میشود.
اما نه بر روی تخته سنگ و نه بر آسمان پرستاره
این بار سرنوشت بر لوح وجود آدمی حک میشود
نه میتوانی از آن بگریزی و نه میتوانی با آن مقابله کنی
خودت را به دستان سرنوشت بسپار
بگذار زمان تو را به سوی شگفتیها ببرد
تو زمانی در این سرنوشت نقشی بیمانند میآفرینی
ردپای تو در تاریخ جاودان خواهد ماند
تاریخ تکرار میشود و خاک دهان باز میکند تا اسرار سر به مهر این ویرانه را یک بار برای همیشه آشکار کند...