یاسمن زن جوانیست که همسرش رو در یک تصادف از دست میده و این در حالیکه ی یک کودک چند ماهه داره و پدرشوهرش حاج محسن اصرار داره که یاسمن به همسری پسر کوچکترش محمد دربیاد این وسط هیچ علاقه و وجه اشتراکی بین یاسمن و محمد وجود نداره، محمد همه ی تلاشش رو به کار میگیره که این ازدواج صورت نگیره، و یاسمن که همچنان در سوگ همسر از دست رفته شه هیچ راهی نداره جز اینکه محبت هایی رو که حاج محسن در حق خانواده اش انجام داده رو به نحوی جبران کنه،و برای اینکه خودش رو به زندگی با محمد راضی میکنه محمد جوانی مستقل، آزاد ولی اهل مراعات یاسمن زنی محجوب، خود ساخته و صبور و همین محاسن او کافیست برای مبتلا کردن مردی که به زور او را به زندگی خود خود راه داده است محمد داستان دچار میشود، دچار زنانگی ها و مهربانی های یاسمن، باید خواند تا فهمید مبتلا کردن یک مرد چطور امکان پذیر خواهد بود.