و ادامهی داستان… داستان خانواده، تعهد و عشق است. اِما دختر هجدهسالهای است که پس از سالها ناچار میشود نزد خانوادهی مادرش برود. اِما آنها را نمیشناسد و پس از آشنایی و همنشینی با آنها میفهمد چیز زیادی دربارهی گذشتهی مادرش که چندسالی است مرده نمیداند. او سعی میکند پاسخ همهی پرسشهای خود دربارهی مادرش را بیابد. ولی بیش از هرچیزی خود دچار دوگانگی میشود. پس از دیدار با پسری که دوست دوران کودکیاش بوده و سالهاست او را ندیده، اِما به شناخت تازهای از گذشتهی مادرش و حتی خود دست مییابد. همهی این دیدارها و ماجراها او را در موقعیت تازهی عاطفی و احساسیای قرار میدهد که پیش از این تجربهشان نکرده است…