- از متن کتاب:
چند سال پیش که قرار بود کنفرانسی را در یک نشست ارائه دهم، همانطور که راهی صحنه بودم، پایم به چیزی گیر کرد و روی پلهها افتادم. اتفاق چندان بزرگی نیفتاد. اما من بهجای اینکه تجدیدقوا کنم و مسیر خود را بهسمت صحنه ادامه دهم، لحظۀ زمین خوردن خود را مثل یک نوار کاست به عقب برگرداندم و قدمهایم را یکبهیک به عقب برداشتم و پس از لحظهای توقف، حرکت خود را بدون کوچکترین خطایی از آغاز تکرار کردم و فارغ از هرگونه احساس ناخوشایندی، با هیجان بسیاری برای سخنرانی روی صحنه رفتم.
نکتهای که میخواستم با این کار نمایشیِ کوچک بیان کنم اگرچه ممکن است کلیشهای به نظر برسد، اما واقعیت دارد این است که در تجارت، شما فقط یک بار فرصت دارید تا مؤثر واقع شوید و این همان نفوذ و تأثیرگذاری اولیه است. بهطور مشابه، وقتی مخاطبانتان برای اولینبار پیدایتان میکنند، ممکن است فقط یک بار شانس ارتباط با آنها را پیدا کنید تا با خوشامدگویی گرم از آنها استقبال کنید. قبل از اینکه بخواهند یک برند برتر را جایگزین برند شما کنند. اینکه در جواب سلام کسی به شما و برندتان، لکنت بگیرید یا حتی تپق بزنید، یک مسئله است، اما اینکه سلام آنها را بیپاسخ بگذارید، مسئلۀ دیگری است.
برای مثال به دستدادن بیندیشید. رفتاری که در عین سادگی، در اغلب کشورها با فرهنگهای اجتماعی مختلف، متداول است. دستدادن از صمیمیترین حرکاتی است که انسانها هنگام سلام و احوالپرسی از خود نشان میدهند. حال تصور کنید که در اولین ملاقاتتان با شخصی ناآشنا، به او نزدیک میشوید و به نشانۀ احترام دستتان را به سمتش دراز میکنید. اما اگر شخص مقابل، بدون هیچگونه واکنشی، با دستانی در جیب و با ظاهری خشک و بیروح به شما نگاه کند، چه احساسی خواهید داشت؟