زندگی من
فرض کن یک ارکستر بزرگ؛
ـ وقتی همه سازهاشان را کوک میکنند.
همه چیز هست
اما هیچ چیز
سر جای خودش نیست
فرق ما این است
که ارکستر
بالاخره
از جایی شروع میکند
من اما
عمریست
به یک رهبر بزرگ نیاز دارم
کسی که بیاید و
قبل از هر چیز
این سیمها را
از دور دست و پاهایم باز کند
- از متن کتاب -