کتاب حاضر نظریهها، اصول و راهبردهایی را در اختیار ما قرار میدهد که میتوان از آنها برای ایجاد انگیزه یادگیری در دانشآموزان استفاده کرد. در این کتاب تمرکز بر روی نظریههای جدیدتر و راهبردهای کاربردی آنها در شرایط کلاس درس بوده است تا ارایه یک تاریخچه از انگیزش. از این رو سعی شده است تا نگاهی سازمانیافته بر متون و نظریههای اخیرتر انگیزش انداخته شود: نظریههای انگیزشی که ارتباط بیشتری با مدرسه، معلمان و دانشآموزان دارند معرفی و سعی شده است تا با ارائه شواهد پژوهشی و پیشنهادهای کاربردی این نظریهها برای معلمان قابل استفاده و ملموستر شوند تا بتوانند از اصول و نظریههای انگیزش در برنامهریزی آموزشی خود استفاده کنند.
بیشتر متون انگیزشی ارتباط محدودی با فعالیتهای کلاسی معلمان دارند زیرا کاربردی در کلاس ندارند یا تنها از تفاوتهای فردی در انگیزش دانشآموزان برای پیشبینی تفاوتها در رفتار آنها استفاده میکنند (برای مثال، دانشآموزانی که برای موفقیت ارزش قائل میشوند و از شکست نمیترسند بیشتر احتمال دارند که تکالیف چالشانگیز را انتخاب کنند تا دانشآموزانی که الگوی انگیزشی مخالف این را دارند). مفاهیمی مثل میل به موفقیت یا اجتناب از شکست مفید هستند اما فقط تا جایی که به معلمان در درک وضعیت فعلی جهتگیری انگیزشی دانشآموزان کمک میکنند، این در حالی است که معلمان بیشتر نیاز دارند تا راهبردهایی را یاد بگیرند که به آنها به طور عملی در سوق دادن جهتگیری انگیزشی دانشآموزان به سمت الگوهای جهتگیری بهینه کمک میکنند (برای مثال، راهبردهایی که به دانشآموزان کمک کنند تا ترس از شکست خود را کاهش داده و در تلاش برای رسیدن به موفقیت استقامت بیشتری نشان دهند). اگر چه این کتاب نیز مفاهیم مورد نیاز برای درک جهتگیری انگیزشی دانشآموزان را توضیح میدهد اما سعی شده است تا راهبردهایی به معلمان برای بهبود این جهتگیریها ارائه شود.