- بخشی از کتاب: دو ردیف جنگجوی سبزرنگ و نیرومند طنابهای قطوری را میکشیدند تا جعبهی بزرگی را از روی پل روی آخرین کشتی بکشند. با وجود سرمای گزندهی شمالگان اورکهای عضلانی عرق میریختند. چهرههای آنها با آن آروارههای بزرگ و دندانهای نیشی که از آن بیرون زده بود، با هر بار کشیدن طناب کجومعوج میشد. نگهبانان با مشعلهایی در یکدست و سلاحهایی آماده در دست دیگر کنار نردهها ایستاده بودند و نهتنها کارگران که قفس بزرگ پوشیدهشده را هم زیر نظر داشتند. جعبهی مکعبشکلی که در برابر آنان بود، با چادری ساختهشده از بههمدوختن قطعات زیادی از پوست بز پوشیده شده بود. هیچ شکاف و درزی در چادر نبود تا ردی از چیزی که درون جعبه بود آشکار سازد. اما یک سرنخ بود که حملکردن جعبه توسط خود اورکها آن را آشکار میکرد، در اسکله با وجود متروک بودن، حیوانات باربری نظیر کادوها وجود داشتند، سوسمارهای نیرومندی که میتوانستند جای اورکهای در حال تقلاکردن را بگیرند. حتی سه ماموت که در حالت عادی برای جابهجاکردن دستهای از جنگجویان استفاده میشدند نیز وجود داشتند. اما نهتنها این حیوانات در جابهجاکردن این جعبه نقشی نداشتند؛ بلکه به نظر میرسید تا حد ممکن از آن دور نگاه داشته میشوند. اما حتی در این فاصله نیز آنها عصبی و هیجانزده به نظر میرسیدند. پرهی بینی کادوها بهسرعت باز و بسته میشد و ماموتها خرطومهایشان را با حالت عصبی تاب میدادند و همهی جانوران به سمت کشتی خیره بودند...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 897.۴۵ مگابایت |
مدت زمان | ۱۶:۱۰:۵۹ |
نویسنده | ریچارد ای ناک |
مترجم | افشین اردشیری |
راوی | شرگان انورزاده |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۱۱/۰۵ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب ۱۷ از مجموعه وارکرفت کاش ماه اوا بقیه رو هم صوتی کنه