- از متن کتاب:
«ایجاد حافظه در چهار مرحلهٔ اساسی انجام میگیرد: رمزگذاری. مغز شما تصاویر، صداها، اطلاعات، هیجان و معنای آنچه شما ادراک کرده و به آن توجه کردهاید را میگیرد و تمام آنها را به زبان عصبشناختی ترجمه میکند. تثبیت. مغز شما مجموعهٔ قبلا نامرتبطی از فعالیتهای عصبی را در قالب الگوی واحدی از اتصالهای مرتبط به هم پیوند میدهد. ذخیره. این الگوی فعالیت در طول زمان از طریق تغییرات ساختاری و شیمیایی ماندگار در آن سلولهای عصبی حفظ میشود. بازیابی. حال شما از طریق فعالسازی این اتصالهای مرتبط چیزهایی را که آموخته و تجربهکردهاید دوباره مرور میکنید، بهیاد میآورید، میشناسید و تشخیص میدهید.
برای آنکه حافظهٔ طولانیمدتی ایجادشود که بتوانید آن را آگاهانه بازیابیکنید تمام این چهار مرحله باید اجراشوند. باید اطلاعات را به مغزتان وارد کنید. باید اطلاعات را درهم ببافید. باید اطلاعات درهمبافته را از طریق تغییراتی پایدار در مغزتان ذخیرهکنید. و سپس باید هر زمان که به اطلاعات بافتهشده نیاز دارید بتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید.
چگونه مجموعهای از فعالیتهای عصبی قبلا نامرتبط به شبکهٔ عصبی درهمتنیدهای تبدیل میشود که ما آن را بهصورت خاطرهای مجزا تجربه میکنیم؟
بهطور کامل نمیدانیم که چگونه چنین اتفاقی میافتد، اما دربارهٔ اینکه این اتفاق در کجا میافتد خیلی چیزها میدانیم. اطلاعات موجود در تجربهای که مغز شما گردآوریشان کردهاستیعنی ادراکهای حسی، زبان، اشخاص، اشیا، مکانها، زمانها و علتهااز طریق بخشی از مغز بهنام هیپوکامپ بههم میپیوندند.
هیپوکامپ ساختاری است به شکل اسبدریایی در اعماق قسمت میانی مغز، که برای تثبیت حافظه ضروری است. این به چه معناست؟ هیپوکامپ خاطرات شما را بههم پیوند میزند. هیپوکامپ بافندهٔ حافظهٔ شماست. چه اتفاقی افتاد؟ کجا و چه وقت اتفاق افتاد؟ معنایش چیست؟ احساس من نسبت به آن چه بود؟ هیپوکامپ تمام این اطلاعات مجزا را از قسمتهای مختلف مغز بههم پیوند میدهد، و آنها را بهصورت واحدی قابلبازیابی از دادههای مرتبط درمیآورد؛ نوعی شبکهٔ عصبی که وقتی برانگیخته شود بهشکل خاطره تجربه میشود.»