ننۀ طفلکم سهتا داداش داشت که یادشون رفته بود خواهر دارند و سالی یهبار میومدن و یه لقمه خوردهنخورده میرفتند. ننهم آقاش عطاری داشت، اما به فاصلۀ دو سال هم ننهشو از دست داد، هم آقاشو. آقام هم تکپسر ننهآقا بود و چهارتا خواهر داشت که سرشون را با شوهر و بچههاشون گرم بودند؛ تا فرصت پیدا میکردن یه نیشی به ننهم میزدن.