ساموئل بِکت، نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ ایرلندی در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد. او دوران نوجوانی و قسمت بیشتر جوانیش را در تنهایی و انزوا گذراند و خیلی سخت از تختخواب بیرون میآمد و از معاشرت با زنها میترسید.
در سالهای جوانی زبان فرانسه را آموخت و به قدری بر این زبان تسلط پیدا کرد که هرکس نوشتههایش را میخواند فکر میکرد که او یک فرانسوی اصیل است.
در سال ۱۹۲۸ در پاریس با جیمز جویس آشنا شد و در سال ۱۹۶۹ موفق به دریافت جایزه نوبل گردید و در سال ۱۹۳۸ با دختری فرانسوی به نام سوزان ازدواج کرد. بکت پس از آشنایی با جیمز جویس ساعتها با او مینشست و در مورد زندگی پوچ و تکراری که بشر محکوم به تحمل آن است، صحبت میکرد و هر دو از رنجهایشان به هم میگفتند.
بِکت در طی دوران زندگیش به طور کامل در کشورهای ایرلند، فرانسه و آلمان گشت و وقتش را صرف نوشتن شعرها، داستانها و نمایشنامههایش کرد.
او با تمام قدرت سعی کرد به بشریت ثابت کند که مردن بهتر از زنده بودن است و بهتر آن است که انسان اصلاً به دنیا نیاید. بیشتر انسانها دلشانخواهد همیشه زنده باشند ولی بدشان هم نمیآید که فراموش شوند.
برای اولین بار در سال ۱۹۵۳ پس از به نمایش درآمدن نمایشنامه "در انتظار گودو" بود که نام بِکت بر سر زبانها افتاد.
آثار و نوشتههای ساموئل بِکت به قدری گنگ و پیچیده است که خوانندگان هم زبان او هم در بسیاری از موارد به سختی قادر به درک منظور این نویسنده بزرگ میشوند و مترجمان این آثار هم در سراسر دنیا به سختی میتوانند کلمات و جملات او را به زبان دوم برگردانند.