همه چیز عجیب به نظر می رسید ،
ما دو روح رفیق و همراه بودیم ،
روح هایی عاشق موسیقی ، عاشق زمین ،
ما شبیه هم بودیم ،
نمی دانم چرا از هم جدا شدیم !
ما در یک شهر زندگی می کردیم ، دوران کودکی، آرزوها و بازی هایمان را با هم تقسیم می کردیم ،
عبدالوهاب گل سرخ و شیرین را دوست می داشت ،
یادداشت هایی که نمی نوشتم را می خواند،
نمی دانم چرا از هم جدا شدیم !