پیش دل
پیش دل دریای غم هم بیش نیست
دل سرای دلبر است و جای هر تشو یش نیست
خرم آن دل که در این بازار عیش
رسته از نفس و دمی در خویش نیست
بیم آن دارم که در سودای وصل
بنگرم جز ناله ام در پیش نیست
چون بپوشد فخر دارایان عالم خاک گور
منزلی نیکوتر از ویرانه درویش نیست
هر زمان با هر سخن تیرم زنند
صحبتی بی کینه و بی نیش نیست
راضیا خوبان عالم گر خریدارت شوند
مرهمی بر این دل صد ریش نیست
- از متن کتاب -