در شامگاه یکی از روزهای هنگام اطراق، چوپان سپید مویی علل وفور این ویرانهها را به سیاح چنین توضیح داد:
ـ فرنگی، خیال نکن که سرزمین ما همیشه چنین خاموش و غمانگیز بوده است. اینجا در گذشته آباد و پرجمعیت بود. ولی استیلاگران آزمند بارها از این سامان گذشته و آن را به خون شبانان و برزگران سلیم رنگین ساختهاند. زمین غرقهبهخون از دهشت و ماتم روی درهم کشید و خشکید و اشک چشم بیوهزنان و کودکان یتیم آن را به شورهزار بدل کرد... این وادی در ازمنهی باستان عرصه انواع تاختوتازها بوده است: سپاهیان اسکندر کبیر، جیش اعراب، لشکرهای چنگیز «جهانگشای»، سپاهیان تیمورلنگ و جنگجویان نادرشاه افشار هر یک در عهد خود بر این سرزمین تاختند... اینجا شاهراه بزرگ بود... شاهراه اشک و ماتم بود...