بخشی از کتاب:
نه گندمیم، نه آدم، سرشت مامعلوم حساب آخر کار بهشت مامعلوم زمین تو باشی و من آب و داغ ها دانه به آن که سوخته، محصول کشت ما معلوم دو چشم وحشی تو دو جهادی خونریز _بدون تبصره ای_ سرنوشت ما معلوم چه لاف آینگی در رسانه ها بزنیم بنای زندگی از خاک و خشت ما معلوم به روی آینه، زیبایی تمام نما به پشت آینه تصویر زشت ما معلوم