گذشته از آنکه در آثار شیخ اشراق بنمایههای سلوک عرفانی و دعوت بدانها از جمله ریاضت و عزلت و ذکر و اربعین موج میزند و همگی نشان از گرایش او به تعالیم صوفیانه دارد، گزارشهای تاریخی بسیاری نیز مؤیّد این امر است، از جمله صاحب الکواکبالدّریة از شهابالدّین سهروردی با عنوان «عارفاً بالتّّصوّف» یاد کرده و از سفرهای او به بلاد مختلف به طریق فقر و تجرید و نیز دلقپوشی او سخن میگوید (مناوی ۱۹۹۹، ۱: ۳۱۰). همچنین موسوی خوانساری در روضاتالجنات او را عالم تارک دنیا و مرتاض و عزلتگزیده از مردم و صاحب عجایب و امور غریبه معرفی میکند (۱۳۹۱، ۴: ۱۰۹). ابنتغرّی بردی در النّجوم الزّاهره، از هیئت و زیِّ نامتعارف سهروردی که گواه زندگی قلندرمنشانۀ اوست گزارش کرده است و شمسالدّین محمّد شهرزوری در نزهه الأرواح، کیفیت سلوک استاد خویش را به طور مبسوط روایت میکند:
... امّا در حکمت عملی، فإنّه کان من السّابقین الاوّلین، به صورت و زیِّ قلندران میزیست و مرتکب ریاضات شاقّه بود، به نوعی که ابنای زمان از ارتکاب و احتمال امثال آنها عاجز و قاصر بودند. در هفته یک نوبت افطار میکرد و طعامش زیاده بر پنجاه درم نبود و اگر در طبقات حکما سیر کنی و تفحّص احوال ایشان نموده، منزلت هر یک را شناسی، نزدیک است که زاهدتر و یا فاضلتر از او نیابی، التفات به جانب دنیا نمیگماشت و اهتمام به حصول مرادات آن نداشت. در باب نوشیدنی و خوردنی پروا نمیکرد و به آنچه روی میداد، میساخت ... در بعضی احیان کسائی و کلاه سرخ درازی بر سر مینهاد و بعضی اوقات مرقّع میپوشید و خرقه بر بالای آن، و گاهی به زیّ صوفیه برمیآمد. و اکثر عبادتش گرسنگی و بیداری و فکر و تأمّل در عوالم الهی بود، و قلیل الالتفات بود به رعایت خلق و کثیر السّکوت و مشغول به خود بود. سماع و نغمات موسیقی را به غایت دوست داشت. صاحب کرامات و آیات بود (۱۳۸۴، ۴۵۹- ۴۵۸).