روزی در خانه نشسته و به کار خود یعنی ترجمه مشغول بودم که دیدم آقایان جنتی و جعفریه مدیران مشترک انتشارات روایت از در درآمدند و چند نسخهای از چاپ تازه (پنجم) کتاب زارا را که نوشته خود من است برایم آوردند. ضمن ابراز تشکر و صحبت درباره تسریع در امر چاپ و نشر کتاب غروب فرشتگان اثر پاسکال چاکماکیان، نویسنده فرانسویزبان ارمنی که من از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کردهام و به وسیله انتشارات روایت چاپ و نشر خواهد شد، آقای جنتی گله کردند و گفتند که شما از پارسال تا به حال وعده اثر تازهای اعم از ترجمه یا تألیف به ما داده ولی به وعده وفا نکردهاید. من درد پیری و ضعف چشم و در دست نداشتن یک اثر خارجی جالب توجه برای ترجمه را به عنوان عذر در وفا نکردن به عهد مطرح کردم، ولی آقای جنتی این پوزشها را موجه ندانستند و پیشنهادی به من کردند که به نظرم بسیار جالب آمد. گفتند از ترجمههای فراوانی که کردهاید و تعداد آنها نزدیک به هفتاد اثر است، بهترتیب سالهای ترجمه، شرحی درباره علت اقدام به ترجمه و توضیح مختصری از موضوع کتاب، و سپس منتخبی از متن ترجمه را به عنوان نمونه تدوین و تنظیم کنید و مجموع آن را به صورت کتابی به ما بدهید که چاپ کنیم. سپس به گفته افزودند: مجموع این منتخبات و این توضیحات اثر جالبی خواهد بود که هم خوانندگان را با کلیه آثار شما و با سبکهای مختلف ترجمهتان آشنا خواهد کرد و هم راهنمای خوبی برای مترجمان تازهکار و علاقهمند به شیوه ترجمه شما خواهد بود. در عین حال، با تألیف و تدوین چنین اثر جالبی دین خود به ما را نیز ادا کردهاید.