دلبر پاسخ داد: «تو بسیار مهربانی. مهربانیات خوشایند است، و هر زمان که به آن فکر میکنم، زشتیات از نظرم پنهان میشود.»
دیو گفت: «آری، آری. قلب مهربانی دارم، اما با وجود این دیوم.»
دلبر گفت: «در میان انسانها بسیارند آنان که بیش از تو لیاقت این عنوان را دارند و من تو را، همینگونه که هستی، به آنانی ترجیح میدهم که در هیأت انسان، قلبی خائن، فاسد و بیرحم را پنهان کردهاند.»
در این داستان زمان معنا ندارد،گذشته در آینده،سوار کالسکه میشوند،قلب کوکی وخدمتکار برنامه ریزی شد ه دارند،هم به نوعی فانتزی وبه شکلی واقعی است،خون اشام،گرگینه ،روح وقتل وجنایت دارد.نویسنده همه را در کنار هم چیده وداستان زیبایی پدید آورده،چند باری نام نانسی بود،اشتباه چاپی بود یا معنای خواستی داشت؟.ترجمه خوبی داشت.