آنچه پیش رو دارید تاریخ زندان قصر تهران است؛ نخستین و بزرگترین زندان مدرن ایران که مارکوف، سازنده و معمار آن بود و در ۱۳۰۸ش به دست رضاشاه افتتاح گردید، زندانی که در خلال حدود هشت دهه عمر خود وقایع گوناگون و بعضاً بااهمیتی را از سر گذراند. زندان قصر از روزی که گشوده شد تا روزی که مهر ابطال بر پیشانیاش خورد، حضور افراد مختلفی را در زوایا، بندها و سلولهای خود شاهد بود؛ افرادی که گاه در شمار تاریخسازان وطن نیز به حساب میآیند. در مطالعه تاریخ زندان قصر، در کنار زندانیانی از جنس خلاف و خطا (که همیشه و همهجا بودهاند و هستند) مردان و زنانی نیز محبوس بودند که هریک در روزگار خویش سودای جامعهای بهتر از آنچه در آن میزیستند را در سر داشتند و در تلاش برای رسیدن به جامعه مطلوب و آرمانی خویش، گرفتار بند و زندان و زندانبانان شده، گذرشان به قصر افتاد. اینان که نام سیاسی بر جبینشان حک شده است به اقشار و احزاب و گروههای گوناگون تعلق داشتند؛ گروههایی که وجه مشترک همگی آنها مخالفت و مبارزه با رژیم پهلوی بود. در نگاهی به فهرست بلند بالای احزاب و گروههای سیاسی که از دوره رضاشاه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، نامشان بهوفور در راهروهای زندان قصر شنیده شده است میتوان به این دستهها و احزاب اشاره کرد: گروه ۵۳ نفر، حزب توده، فرقه دمکرات، فدائیان اسلام، گروههای جبهه ملی، هیأتهای مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی، سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق.
البته علاوه بر اعضای دستهها و گروهها، زندانیانی نیز بودند که به هیچ حزب و گروهی وابستگی نداشتند و مستقلاً پای در عرصه مبارزه گذاشته و در زندان نیز استقلال سیاسی خویش را حفظ کردند.
در بررسی فهرستگان نام زندانیان سیاسی پر آوازه قصر نامهای آشنایی همچون محمد فرخی (شاعر)، نواب صفوی، مهندس مهدی بازرگان، آیتالله سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، آیتالله شهید حسین غفاری، بیژن جزنی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمد حنیفنژاد، آیتالله منتظری، شهید حاج مهدی عراقی و سرانجام امام خمینی دیده میشود. اینان مردانی بودند که همراه صدها و هزاران زندانی دیگر در راه عقیده خویش پارهای از عمر خود را در پشت میلههای زندان قصر سپری کردند.
پس زندان قصر، بیتردید، بخشی از تاریخ ماست و برای فهم درست این تاریخ ضرورت دارد که رخدادهای این قلعه و بنای مخوف بازخوانی گردد.
برای بازخوانی و بررسی رخدادهای قصر، امروز منابع و مآخذ فراوانی در دسترس است و جویندۀ حقیقت میتواند با مراجعه به آثار متعددی که در این زمینه، بهویژه پس از پیروزی انقلاب پدید آمده، به شناختی اجمالی از موضوع دست یابد؛ هرچند شرح آن چه در قصر، در خلال سالها و دههها گذشته است هیچگاه به صورت کامل و جامع قابل عرضه نیست. چرا که هزاران زندانی قصر، هریک برای خویش دنیایی و احساساتی داشتند که آن دنیا و احساس تحت شرایط خاص خانواده، جامعه و رنجها و حسرتهای پشت میلههای زندان شکل گرفته و به طور معمول کسی یارای ورود به دنیای فکر و ذهن آنان را ندارد. بدین ترتیب روشن است، آن چه به عنوان تاریخ زندان قصر گفته و نوشته میشود تنها میتواند بازتابدهنده بخش ناچیزی از آن دنیای پشت دیوارهای بلند و ترسناک باشد.
نگارنده برای آن که بتواند به همین بخش اندک دست یابد، صدها کتاب، سند و نشریه را ورق زده و با بیش از سی زندانی پیشین قصر، به گفتگو نشسته است تا آنچه مینگارد رنگی از واقعیت داشته باشد و بتواند خواننده را با خود به آن جغرافیا و آن روزگاران ببرد.