جان وین در یکی از مقالات بسیار سودمند خویش در مورد اورول (دوباره چاپ شده در مقالاتی دربارهی ادبیات و عقاید، مک میلان، ۱۹۶۳) با این نکته شروع میکند که به هنگام آشنایی با هر مؤلفی پیش از همه باید تشخیص دهد که او سعی دارد چه نوع ادبیاتی بنویسد. این چیزی است که نقادان رنسانس با دایر کردن شاخههای مختلف ادبیات ـ هر کدام با اهداف خاص، روشهای خاص و قواعد خاص خودش ـ ممکن ساختند. شیوههای مختلف نگارش، انتظارات مختلفی را در خواننده بیدار، خواستههای گوناگونی را در او بنا میکنند و برای تأثیراتی غیر از بقیه، احتمالاً حتی برای جداسازی مقایسهای ارزشها فرامیخوانندش. برای مثال، اگر شما نمایشی از شکسپیر را با توقعات تحریک شده به وسیلهی یک نثر مدرن بخوانید بسیار سادهتر به قضاوت اشتباه خواهید نشست تا آنکه آن را با توقعات تحریک شده بهوسیلهی یک نمایش اخلاقی قرون وسطی مطالعه کنید.
هـ. ج. ولز ـ یکی از نویسندگان راهنمای جوانی اورول و یک شخصیت تطبیقی بسیار مفید ـ در کتاب خویش به نام تجربهای در اتوبیوگرافی نوشت:
«من از بازی کردن نقش یک هنرمند خودداری میکنم... من همیشه یک روزنامهنگار هستم و چیزی که مینویسم حالا جریان دارد و در حال خواهد مرد.» این طرز تفکر در اورول بسیار مشهود است بهخصوص توجه او به زمان حال (آنچه که «حالا جاری است») و شما ممکن است خود را در حال تلف کردن وقتتان در حمله به او برای عدمموفقیتش در انجام کاری که به هرحال مربوط به او نبود بیابید، مگر اینکه تشخیص دهید نقطهی شروع او همان چیزی است که خودش محرّک تاریخی و هدف سیاسی میخواند.
این روشن است که اورول یک شخصیت ادبی به شکلی که ـ با استفاده از مثالهای خودش ـ جیمز جویس و هنری جیمز بودند نیست. او استدلال میکرد که چنین طرز تفکر «هنری» نسبت به زندگی برای هرکس که جهت به حساب آوردن حقایق سالهای ۱۹۳۰ تلاش میکرد غیرممکن بود. مشکل است او را در حال خلق نوع بسیار دقیق نشر ادیبانهی آخرین رمانهای جیمز تصور کنیم: غیرممکن است او را در حال صرف کردن نزدیک به بیست سال همانگونه که جویس کرد ـ برای ساختن یک بنای تحتاللفظی پیچیده مثل فنیگابرویک در نظر آوریم. به هر حال بیشتر آثار او کاملاً غیرادبی است (به این معنی که غیرخیالی، اجتماعی یا تحلیلهای سیاسی است): آسوپاسهای پاریس و لندن، جادهای بهسوی اسکلهی وایگان(ژرفنا)، ستایش کاتولینا، شیر و اسب شاخدار، مقالاتش. به هر حال اکثر آثار او به طور پذیرفتهشدهای در مورد موضوعات غیرادبی هستند، ولی معمولاً پیش از آنکه تحلیلهای تکنیکی باشند دارای جهتگیری سیاسیاند. این نشانگر یک خط علایق مشابه است که ـ حداقل به شهادت آثاری که منتشر شدهاند ـ اورول کمی به هنرهای مصوّر و کمی به هنرهای دراماتیک توجه نشان میداد، ولی به موزیک اصلاً.
- از متن کتاب -