از دیدگاه فنی، هرگاه ما فردی را «هوشمند» یا «با فراست» میخوانیم، به توانایی وی در درک نشانههای غیرکلامی دیگران و مقایسهی این نشانهها با علایم کلامی اشاره میکنیم. به عبارت دیگر، هنگامیکه میگوییم ما از این «شمّ» یا «احساس غریزی» برخوردار هستیم که متوجه میشویم کسی به ما دروغ گفته است، درحقیقت منظور ما این است که زبان بدن آن کس و کلماتی که بر زبان آورده است باهم مطابقت ندارند. این همان چیزی است که سخنوران آن را آگاهی مخاطب یا ارتباط با گروه مینامند. برای مثال، چنانچه مخاطبان روی صندلیهای خود دستبهسینه به گونهای نشسته باشند که چانههاشان رو به پایین باشد، سخنران «زیرک» اینگونه حس خواهد کرد که کلامش منتقل نمیشود. او پی میبرد که باید رویکردی متفاوت را برای جلب نظر مخاطب در پیش گیرد. به همین ترتیب، سخنرانی که «زیرک» نباشد، به اشتباه این موضوع را نادیده خواهد گرفت.
خانمها عموماً درکی بیشتر نسبت به آقایان دارند، و این حقیقت باعث پیدا شدن آنچه معمولاً آن را «شمّ زنانه» مینامند، شده است. زنان بهطور غریزی قادر به درک و کشف نشانههای غیرکلامی هستند. آنها همچنین چشمانی تیزبین دارند. به همین سبب، تعداد اندکی از شوهران میتوانند به همسرشان دروغ بگویند و از کنار سؤال و جوابهای آنها بگذرند، برعکس، بیشتر زنان میتوانند بدون اینکه شوهرانشان متوجه شود، موضوع را از آنان پنهان نمایند.