افسانه قسمت مهمی از فولکلور را تشکیل میدهد در افسانهها علاوه بر چیزهای دیگر که عموماً از فولکلور عاید جامعهشناسان و غیره میشود میتوان بهترین و اصیلترین زبان نشر را پیدا نمود. به علاوه افسانهها سرشار از ترکیبات و تعبیرهای لطیف زبانها هستند. مثلاً در داستانهای کوراوغلو میتوان بهترین نمونه نثر زبان ترکی را سراغ گرفت.
نگفته پیداست که افسانههای هر ملت و کشوری دارای ویژگیهایی است که آنها را از افسانههای ملل دیگر متمایز میکند. در شرایط اقلیمی مختلف و از میان حوادث و شرایط تاریخ گوناگون افسانههایی با خصوصیات متنوع و مختلف زاده میشود. مثلاً آنچه که در نظر اول در فولکلور سیاهپوستان دیده میشود رنج و حسرت و اندوهی است که طی هزاران سال بردگی و استثمار بر آنها سنگینی کرده، لاجرم بازتاب آن در فولکلورشان آشکار است.
اصولاً فولکلور نشاندهنده و منعکسکننده احوال و افکار و آرزوهای طبقات محروم و پایین اجتماع است و گاهی که از بالاترها و اشراف صحبت میشود هنگامی است که طبقات محروم به ناچار ضمن امرارمعاش و تحصیل روزی با آن برخورد میکنند.
چون روی سخن در این مقاله با افسانههای آذربایجان است همین قدر مقدمهچینی هم کفایت میکند.