درباره مجموعه قصه بارون، پرنیا و گربه ملوسه بلا جلد 3
یکی بود، یکی نبود، یک جایی خیلی دوردورا،«پرنیا» دختر شیطون و بلا، به همراه مامان و بابا، توی یک خونه ی با صفا، زندگی می کرد.
خونه ی پرنیا خیلی بزرگ و قشنگ بود؛ یک باغچه ی بزرگ داشت با چندتا درخت بلند و کلی گل های زیبا. یک حوض بزرگ هم با کاشی های آبی پُر از ماهی قرمز وسط حیاط بود و بابا یک تاب قشنگ هم برای پرنیا زیر یکی از درخت ها درست کرده بود
- از متن کتاب -