درباره مجموعه قصه های می مو، جوجه اردک بلا رفته شنا جلد 4
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچکی نبود. توی یک مزرعه ی بزرگ و قشنگ، جوجه اردک کوچولویی به اسم «نوک طلا» با مامان اردک، در کنار بقیه حیوانات زندگی می کرد. آن ها هر روز در مزرعه قدم می زدند و به دنبال غذا به این طرف و آن طرف می رفتند. مامان اردک گاهی نوک طلا را به کنار چشمه می برد و با هم توی آب شنا می کردند.
- از متن کتاب -