درباره مجموعه قصه های می مو، نانا دروغ نمیگه جلد 2
یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود. در یک بیشه ی زیبا و آروم، کفشدوزک کوچولویی به نام "نانا" در کنار خانواده و دوستانش زندگی می کرد.
هر روز صبح که همه ی کفشدوزک ها برای شکار حشرات کوچک دور تا دور بیشه بر روی گل ها و گیاهان پرواز می کردند، نانا هم به همراه آن ها به پرواز در می آمدو در بیشه بازی می کرد.
- از متن کتاب -