یکی از برجستهترین دستاوردهای خوانندهی آثار ماریاس این است که درمییابد نهتنها حرفهای گفته و شنیدهشده که حتی ناگفتهها و ناشنیدهها نیز به طرز عجیبی در شکلگیری بخش زیادی از زندگی ما مؤثرند و این یافته، یا بهتر است بگویم بخشی از حقیقت، در هر رمان تازهی ماریاس بیشازپیش به خواننده اثبات میشود.
برتا ایسلا با اینکه وفادار به این موضوع است به سبکوسیاقی کاملاً متفاوت با دو رمان برجستهی دیگر این نویسنده، قلبی به این سپیدی و شیفتگیها که پیشتر ترجمه کردهام، بر این واقعیت صحه میگذارد: به آنچه میدانیم و نمیخواهیم بدانیم، آنچه نمیدانیم و نمیتوانیم بدانیم و به جزئیات، ظرافتها و مشکلات ارتباطی بین آدمها میپردازد و شواهد و دلایل دیگری برای اثبات این مضمون در اختیار قرار میدهد. برتا ایسلا در هالهای شناختی شکل میگیرد و از رمانهای پیشین ماریاس پُرفرازونشیبتر و راضیکنندهتر است، مملو از لحظات رازآلود و تحسینبرانگیز با جملاتی قابلتأمل و ماندگار و به همین نسبت هوشمندانهتر و فریبندهتر. در جایی برتا، شخصیت زن اصلی داستان، به نقل از داستان دو شهر دیکنز میگوید «برای هر انسانی مقدر شده که برای انسانی دیگر رازی سربهمهر و نامکشوف باشد.» بسیاری از منتقدان ادبی اروپا و امریکا بر این باورند که شاید بتوان این اثر را بهترین رمان سالهای اخیر ماریاس نامید.