دشمن نزدیک است، بسیار نزدیک. تعطیلات تابستانی کالوم هانت با تعطیلات سایر بچهها تفاوت دارد. نزدیکترین دوست او گرگی تنومند به نام هَوُک است. پدرش به او شک کرده، تصور میکند کال افکار شرورانهای در سر دارد. از طرف دیگر، بیشتر بچهها تا پاییز به دنیای جادویی مجیستریوم برنمیگردند. تحمل این وضعیت برای کال آسان نیست و یک شب وقتی سری به زیرزمین خانه میزند، متوجه میشود که پدرش تلاش میکند هم او و هم هوک را نابود کند و اوضاع از قبل هم سختتر میشود. کال به مجیستریوم میگریزد. اما فقط شرایط بدتر میشود. الکاهست (دستکشی مسی که میتواند قدرت جادویی نوع خاصی از جادوگران را از آنها بگیرد) به سرقت رفته است. کال با همراهی دوستانش در جستجوی مقصر، توجه چند دشمن خطرناک را به خود جلب می کند و بچهها حقیقتی بسیار خطرناکتر را کشف میکنند.