این روزها کتابهایی در سطح دنیا متداول شده که بسیار کوتاه هستند، شاید بشود اسمشان را گذاشت:کتابک، خواندنیهای کوتاه یا کتابچه. از قضا این «خواندنیهای کوتاه» بسیار مورد استقبال قرار گرفتهاند.
نوولا در همین راستا تهیه شده است، «نوولا» مجموعه کتابهای کوتاه و پرکاربردی است که به تلاش انتشارت نوژین مهیا شده است. وجه تمایز «نوولا» این است که شما با مطالعۀ آنها میتوانید در کمترین زمان خودتان را در حال و هوای رمانهای بسیار پر حجم کلاسیک، احساس کنید.
ما شاید برای اولین بار یک ترجمۀ معتبر و دقیق از چکیدهرمان های کلاسیک به فارسی گردآوردهایم. قابل توجه است که این چکیدهها به دست یک نویسندۀ انگلیسیزبان به شیوۀ دقیق و علمی نوشته شده و هدفش ایجاد انگیزه به مطالعۀ ادبیات کلاسیک است.
پس دیگر نیازی نیست برای مطالعۀ رمانهای محبوب خود، کتابهایی قطور تهیه کنید؛ «نوولا» چکیدههایی مفید و دقیق از رمانها برای شما فراهم آورده تا اگر به رمانی خاص علاقه داشتید، به مطالعۀ نسخۀ کامل آن هم بپردازید و از خواندن ادبیات کلاسیک لذت بیشتری ببرید.
در اینجا خلاصه رمانِ «لورنا دون» اثرِ ریچارد دادریچ بلکمور برای شما فراهم شده است.
جان رید پسر کشاورزی ثروتمند بود. آنها مالک مزرعه بزرگی بودند و جان تنها پسر خانواده بود. پدرش او را به مدرسه تیوِرتون در جنوب غرب انگلستان فرستاده بود که مدرسهای معروف بود. وقتی جان دوازده سال داشت، روزی همراه دوستش از مدرسه خارج شد و تعداد زیادی اسب را دیدند که طلا حمل میکردند و چندین سرباز از این محموله محافظت میکردند زیرا راهزنی به نام تام فاگوس در آن منطقه زندگی میکرد. در همان حال که جان و دوستش سربازها را تماشا میکردند، مرد دیگری سوار بر اسب درحالیکه اسب دیگری را پشت سرش میکشید، از راه رسید و سراغ جان رید را از دیگر بچههای مدرسه گرفت.
او جان فِرای خدمتکارشان بود که به دنبال جان آمده بود. هنوز دو هفته تا تعطیلات مدرسه باقیمانده بود اما مادرش میخواست تا جان به خانه برگردد و در کنار مادر و خواهرانش باشد. همیشه پدرش برای بردن او از مدرسه به دنبالش میآمد اما این بار خبری از پدرش نبود. جان فرای گفت که پدرش به قدری مشغول بود که نتوانست به دنبالش بیاید. جان بسیار نگران شد و صبح زود مدرسه را ترک کرد تا به خانه برود.