سیزدهمین رئیس نمایشنامهای بود که در آخرین سالهای دههٔ ۱۹۷۰ شهرتی فراوان برای آفرینندهٔ خود به همراه آورد و نام او را در تئاترهای شوروی بر سر زبانها انداخت.
آزات آبدولین در این نمایشنامه ماجرایی حساس و حاد را مطرح میکند که هر چند گویی در کالخوزی در همان باشقیرستان دور از مرکز اتفاق میافتد، در ذهن مخاطب بهسادگی به تمام روستاها و کالخوزهای شوروی و حتی به عرصههای غیرروستایی و غیرکشاورزی آن مملکت نیز تعمیم مییابد.
بخش قابل توجهی از محبوبیت این نمایشنامه در همان خاصیت تعمیمپذیری آن است. گره و کشمکش اصلی نمایشنامه از یک مسئلهٔ قضایی در کالخوزی در باشقیرستان شوروی بسیار فراتر میرود و در لایهای عمیقتر به تعارضهایی میرسد که بارها در آثار ادبی و هنری مختلف شاهدشان بودهایم: تعارض حق طبیعی و حق موضوعه.