بهم بگو دوست دارم قبل از اینکه دیر شه تا بهانهای برای نوشتن کتابم داشته باشم و چه بهانهای زیباتر از چشمان تو
بار اول که دیدمت چنان بیمقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت میشدم، اون لحظه فقط گیجت شدم.
پیشتم نباشم، پیشته حواسم.
ولی صداش خیلی قشنگه، وقتی باهام حرف میزنه، وقتی میخنده، انگار داره با صداش قلبمو بوسه میزنه.
تو تنها کسی هستی که از خیره شدن و حرف زدن باهاش خسته نمیشم.
تو را در روزگاری دوست دارم که عشق را نمیشناسند.