حکمرانی شایسته به منزله یکی از ارکان دستیابی به توسعه و یکی از اصول پایهای در نظامهای سیاسی دنیای امروز است. پایهای از آن رو که با بررسی کشورهای موفق از جنبههای مختلف میتوان به روشنی، آثار و نشانههای این نوع حکمرانی را در موفقیت و پیشرفت آن کشورها مشاهده کرد. حکمرانی شایسته در سه دهه گذشته به عنوان راهی برای بهبود نظامهای اداری، ارتقای بهرهوری و توسعه مطرح شده، اما کشورهای در حال توسعه نتوانستهاند به حکمرانی شایسته دست یابند یا میزان موفقیت آنها اندک بوده است.
در سطح بینالمللی، حکمرانی شایسته به عنوان یکی از اهداف حیاتی در میان اهداف توسعه در نظر گرفته میشود. این هدف به عنوان یکی از اهداف توسعه هزاره پذیرفته شده است. این مفهوم با مدیریت صحیح توسعه نیز مترادف شده است. در دستور جلسه توسعه پایدار سازمان ملل نیز از حکمرانی شایسته، حاکمیت قانون و نیز محیط توانمندساز در سطوح ملی و بینالمللی به عنوان موضوعات ضروری برای توسعه پایدار از جمله رشد اقتصادی پایدار و دارای شمول، توسعه اجتماعی، محافظت از محیط زیست و ریشهکن کردن و راههای مبارزه با فقر و گرسنگی یاد شده است. یونسکو حکمرانی را به عنوان ساختارها و فرآیندهایی معرفی کرده که برای اطمینان از مسئولیتپذیری، شفافیت، پاسخگویی، حاکمیت قانون، ثبات و انصاف طراحی شدهاند.
حکمرانی شایسته بر شیوههای جلب مشارکت افراد و نیروهای اجتماعی از طریق یک بوروکراسی کارآمد با هدف ایجاد وفاق عمومی حول برنامههای تغییر، رشد اقتصادی و اجتماعی تاکید دارد. این تعریف از حکمرانی مختص همه سازمانهای دارای ماموریتهای اقتصادی و اجتماعی مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت است. بنابراین اصول حکمرانی شایسته در وزارت صمت باید بر دو اصل اساسی استوار باشد. ابتدا: توان پیگیری برنامه رشد، توسعه اقتصادی و صنعتی و سپس: توان جلب مشارکت ذینفعان و گروههای اجتماعی در پیشبرد اهداف و ماموریتهای سازمانی. شاخصهای دیگر حکمرانی مثل قانونگرایی، تکریم حقوق شهروندی، شفافیت و ثبات، به نوعی پشتیبان این دو اصل به حساب میآیند.
نتایج بررسیهای چندین دههای سه پژوهشگر ارشد در دانشگاه هاروارد و بانک جهانی در کشورهای در حال توسعه که در کتاب «قابلیتسازی حکومت: شواهد، تحلیل، اقدام» مستند شده است، نشان میدهد بیشتر حکومتها به نتایج و بروندادهای ضعیف میرسند، نه به این دلیل که فاقد «برنامهها و سیاستهای شایسته» هستند بلکه چون «قابلیت اجرایی و عملیاتی ساختن» این برنامهها و سیاستها را ندارند. این از مصادیق قلم سفید (برنامه و سیاستهای خوب) اما قدم سیاه (اجرا و عملیات نامتناسب) است.