خوزه مورینیو رو به تیم منچستریونایتد قبل از بازی خانگی مقابل قهرمان لیگ برتر، لستر سیتی، گفت: «این بازی مرگ و زندگیه، امروز به رهبران تیم نیاز داریم تا رهبری کنند.»
پل میدانست یکی از رهبرانی است که مورینیو دربارهشان صحبت میکند. بازگشت ۸۹ میلیون یورویی او به اولد ترافورد بزرگترین خبر تابستان بود ۲۰۱۶ بود. هشتگ Pogback سراسر توئیتر را گرفته بود و هزاران طرفدار پیراهن شمارهی ۶ او را خریده و مدل موی منحصر به فردش را کپی کرده بودند.
بعد از انتقال به یونتوس در ۱۸ سالگی، پل چهار سال بعد به منچستر برگشته بود. بازیکن فرانسوی حالا تبدیل به ستارهای بین المللی و قهرمان چهار دورهی لیگ ایتالیا شده بود. انتظارها بسیار بالا بود. از زمان بازنشستگی پل اسکولز، یونایتد دنبال هافبکی تعیین کننده بود و حالا پل قرار بود جایش را پر کند: هافبکی همه فن حریف که میتوانست تکل کند، دریبل بزند و شوتهای سنگینی روانهی دروازهی حریف کند. کمی پاتریک ویرا بود، کمی زیدان و کمی رونالدینیو، و قرار بود افتخار را به اولدترافورد برگرداند. این نقشهی بزرگ مورینیو بعد از انتخاب این شغل بود.
اما بعد از شروعی عالی در فصل جدید مقابل ساوتهمپتون، یونایتد دو بازی پیاپی مغلوب حریفان محلی، منچسترسیتی و واتفورد شد. عدهی زیادی شروع به انتقاد از پل کرده بودند. آیا به همان خوبی بود که مردم میگویند؟ چرا بازیها را کنترل نمیکرد؟ چرا گلزنی نمیکرد؟ چرا یونایتد این همه پول بابتاش پرداخت کرده است؟
مادرش یهئو، به او گفت: «به حرفهای منفی گوش نکن، همه ما می دونیم چقدر خوبی!». او بخش مهمی از زندگی پل بود، و هر زمانی که نیاز داشت از پسرش حمایت میکرد.
فوتبال انگلیسی بسیار سریع و فیزیکیتر از فوتبال ایتالیا بود. پل به زمان نیاز داشت تا با آن وفق پیدا کند، با هم تیمیهایش هماهنگ شود و فرم سابقش را دوبار بدست آورد. اما او زمانی نداشت. هواداران منچستریونایتد برای موفقیت بیقرار بودند.
آنها میگفتند: «ما پول زیادی را برای بازیکنان بزرگ هزینه کردیم، باید در این فصل قهرمان لیگ شویم!»
پل در حالی که از تونل ورزشگاه خارج میشد و قدم روی چمن سبز اولدترافورد میگذاشت به خودش گفت: «حالا وقت درخشیدنه». سروصدای جمعیت فقط به آدرنالین خونش اضافه میکرد. هفتاد هزار طرفدار نامِ او را فریاد میزدند، جداً که تئاتر رویاها بود. پل شخصیت خونسردی داشت و هرگز حتی زیر فشار استرس نمیگرفت. به استعدادهایش باور داشت و تشنهی پیروزی بود. امروز، موهای رنگ شده معمولش دیگر وجود نداشتند، پل فقط میخواست فوتبال بازی کند.
- از متن کتاب -